دوستان عزیز حزب دمکرات کردستان،
یاران خوب،
از این که با پیام خود به هیاتِ برگزارکنندهیِ هفتادمین سالگرد برپاییِ این تشکیلات، سهم کوچکی در شادی و در سربلندیِ شما دارم، از فردفردِ شما عزیزان سپاسگزار بوده و شادمانم. باشد که پس از این، سالگردِ بزرگداشتِ تلاشهایِ شما و سازمانِ متبوعتان در ایران عزیزمان برگزار گردد.
کردستان به عنوان پارهای از تن و تاروپودِ ایران، بیتردید جایگاهی ویژه در قلوب و اذهان بسیاری از هممیهنان ما دارد. کیست که از رشادتِ جنگاورانِ کرد در رویارویی با توحشِ حکومتِ اسلامی بیخبر باشد. کیست که نداند اگر همیآریِ هممیهنِ کرد نبود، بسیاری از مبارزانی که در سیواندی سال گذشته از در ناسازگاری و ستیز با اهریمن درآمدهاند، به چنگِ آن افتاده و به خیلِ بزرگِ جانباختگانِ راه بیداری و نوزایشِ ایرانزمین میپیوستند؟ ویژگیِ کرد نه تنها در زبانِ کردی و فرهنگ و سنتِ ویژهیِ این بخش از سرزمین ما، که در پشتوانهیِ استواری از همین رشادتها نهفته است. پس، به نوبهیِ کوچکِ خود، از فردفردِ شما و از تکتکِ سازمانها و تشکیلاتِ کرد که در این بازهیِ زمانی به دادِ مبارزانِ دیگر نقاط ایران رسیده و آنها را یاری و پناه دادهاند، دوستانه سپاسگزارم.
هر چه بر ویژگیِ چندگانهیِ کردستان، چه زبانی و چه فرهنگی، افزوده گردد، غنایِ ملیِ ما بیش از پیش فزونی خواهد یافت. کیست که از کارنامهیِ هنریِ اثرگذار بزرگانی همچون کیهان کلهر، شهرام ناظری، بهمن قبادی و دیگرانی از این دست بیخبر باشد؟ کیست که نداند “زمانی برای مستی اسبها” نخستین مستند کردیزبان تاریخ سینمایِ ایران است؟ یا نداند که سومین فیلم قبادی، “لاکپشتها هم پرواز میکنند”، مرزهای کردستان را از طریق سینما به جهانیان گشود؟ کیست که با موسیقیِ حماسیِ کردی که قدمتی کهن داشته و یادگاری است ایرانی از دوران مهرپرستی، آشنا نباشد؟ کیست که نداند ناظری از نخستین استادانی است که با استفاده از موسیقیِ مقامی، داستانهایِ حماسیِ شاهنامه فردوسی، این سندِ تاریخیِ نوزایش و بیداریِ آگاهیِ ملیِ ایران را در سیاهترین برهه از تاریخمان، دوباره زنده کرد؟ پس، هر چه بر غنایِ ابعادِ مختلفِ کردستان به عنوان یکی از ویژگیهایِ کهنِ ایران افزوده شود، بر ثروت و بر میراث ملیِ مشترک ما افزوده خواهد شد.
ویژگی امّا ویژهگرایی نیست، همچنان که در علوم سیاسی particularity با particularism نه تنها متفاوت است که یکی نهایتا بر ضد دیگری علم میکند. رابطه این دو بایکدیگر از جنس ارتباط میان ایده و ایدئولوژی است. ایدئولوژی ایدهای را گویند که اگرچه در ابتدا شاید از کاربردها و فوایدی چند برخوردار بوده، ولی با بسط و انبساط آن به ماورایِ مرزهایِ کاربردیِ اولیهاش، به ایدهای بس بیفایده و نامولد و نابودکننده تبدیل شده است. به همین ترتیب، ویژگی (particularity) و غنا و اعتلا بخشیدن به آن، ایده و فکرتی است بس محترم و مفید. به همان نسبت که ویژهگرایی (particularism) فکرتی است بس مخرّب. شاید بهترین و حیّوحاضرترین نمونه از توانِ مخرّبِ ویژهگرایی، حکومتِ اسلامی باشد. نیک میدانید که آنچه تحتِ عنوانِ ننگِ جمهوری اسلامی از ١٣٥٧ تا به امروز ایران ما را به کویر هستهای تبدیل ساخته، خود بارزترین نمونه از ویژهگرایی است. نمونهای پَست از سخیفترین و سفیهترین نظامهایِ عقیدتی و سیاسی در تاریخ ایران. و نیز نیک میدانید که چنین نظامی از بُنِ یاختهیِ ایدئولوژیکِ وجودیاش تا به امروز، سراپا مبتنی بر ویژهگراییِ فرقهای و مذهبی بوده، هست و خواهد ماند، تا زمانی که بماند.
دوستان عزیزم،
باشد تا با یاری یکدیگر، ایرانی بسازیم مبتنی بر غنایِ اجزایِ متکثرِ میراثِ ملیاش. باشد تا ایران فردا را بر اساسِ منفعتِ عام و منفعتِ عامی که از تکثرِ بنیادینِ خویش تغذیه میگردد، برپا کنیم. باشد تا از این راه، اِلیتهایِ ایرانیِ کرد در بالاترین سطوحِ تصمیمگیریِ دیوانی و لشکری و کشوری، زمام امور را در ایران فردا به سهم خود به دست بگیرند. باشد تا ثروتِ آیندهیِ این سرزمین، متکی بر اعتلایِ فرهنگی و سیاسیِ عناصرِ متکثرِ تشکیلدهندهیِ آن بنا گردد.
به امید آن روز و به امید پوئیدن این راه همراه با حزب دمکرات کردستان ایران، در برابر هر یک از شما عزیزان، به احترام و به نشانهیِ دوستی، سر خم میکنم.
پاینده ایران
رامین پرهام، امرداد ماه ١٣٩٤ خورشیدی